کار

وقتی با هویت واقعی می نویسی

وقتی با هویت واقعی و نام و فامیل واقعی خودت در دنیای مجازی می نویسی خیلی محدود می شه همه چیز برات، محدود هستی که وقتی در سایتت مطلبی می نویسی دقت کنی فکر کنی حوصله کنی خیلی ریز بین باید باشی که چیزی ننویسی که بعد ها دچار مشکل بشه برات در دنیای مجازی وقتی حرفی می زنی خیلی ها می خونند اون مطلب رو از ایرانی گرفته و همزبانت تا کسانی که سایتت رو با برنامه های مترجم متن ترجمه می کنند و می خونند اون وقت هست که خیلی سخت می شه نوشتن سخت می شه گفتن از زندگی روزمره ات نوشتن یاداشت گذاشتن توی سایتت خیلی سخت می شه چند بار که ببینی از مطالبی که نوشتی دوستانت برداشت های خودشان رو می کنند و در مورد یک موضوع روز ها پشت سرت حرف می زنند و می شوی نقل مجالس دوستانت.
نوشتن درمورد سایت العالم و روزهای زیبایی که در انجا دارم برایم جذابه وقتی می نویسم از دقدقه هایم و می بینم که چقدر زیبا برخی از دوستان می ایند ومی خوانند و نظر می دهند دوستانی که اصلا نمی شناسمشان برایم جذاب هست زیبا تر از ان چیزی که فکرش را می کردم.
این روز ها ، روز های پر استرسی هست همه چیز با هم از دانشگاه گرفته تا ... همه با هم دست به هم دادند که روز های پراز استرس داشته باشم.
سایتی رو در دست کار دارم و بر روی ان کار می کنم سایتی که حاصل یک تلاش دسته جمعی هست یک کار گروهی خوب. این سایت بازدید بسیار بالایی نداره اما با توجه یه اسم این وزارت خونه از جمله سایت های مهمی در کشور هست که همیشه مورد حمله از طرف داخل و خارج کشور هست که همین چند وقت پیش به خاطر برخی مسائل هک شده بود و باعث شد این سایت هم مثل سایت العالم زودتر از موعد بر روی شبکه جهانی اینترنت اپلود شود.

دسته بندی ها: 

باید در برخورد ها دقت بیشتری کرد

توی یک جلسه غیر منتظره شرکت می کنی و از تو می خواهند در مورد مشکلات سایتی که طراحی کردی و توسعه دادی صحبت کنی. ابتدا می مانی ،از اینکه چه بگویی و در مورد چه مشکلی صحبت کنی ،در رابطه با مشکلاتی صحبت کنی که از دید خودت مشکل نیست و به دلیل کمبود وقت که داشتی نتونستی اون مشکل رو برطرف کنی و فقط به دلیل صرف برخی از مسائل باید توی جلسه مسائل رو مطرح کنی. ابتدا در مورد یک موضوعی شخص مقابل صحبت می کند که اصلا اعتقادی به اون نداری و از شخص می خواهی که دلیل و مدرک بیارد ولی می بینی که هیچ دلیل و مدرکی ندارد ان وقت، می مانی که چطور صحبت کنی و در مقابل شخصی که دیگران اعتقاد دارند ان شخص از تو در ان موضوع خیلی سرتر هست و از تو بیشتر بلد هست چه سخنی و چه استدلالی بیاوری. امروز در چنین شرایطی بودم توی جلسه از شخص مقابلم که مدعی بود در مورد موضوعی خاصی که در سایت مشکل هست چندین سوال پرسیدم و دلیل ومدرک خواستم اما با دلیل و مدرک قانع کننده ای مواجه نشدم. چندین سوال دیگر پرسیدم اما شخص مقابلم جوابی برای انها نداشت. در مورد موضواعتی صحبت کردم که در یک پروزه انترپرایز باید یک شخص بلد باشد و با انها کار کرده باشد و در مورد مشکلات و موانع ان موضوع اطلاعات کافی داشته باشد سخن کفتم ولی شخص مقابلم اصلا در مورد انها اطلاعاتی نداشت . پیش خودم احساس غرور کردم ،احساس پیروزی داشتم. از اینکه در مقابل شخصی که مدعی بود و دیگران به او اعتقاد داشتن پیروز شده بودم و اثبات کردم که او در اشتباه هست اما نه من یک بازنده بودم با رفتار هایی تند و کل کل مانند خودم را بیشتر کوچک کردم.شاید سکوت و کمی خویشتن داری باید می کردم تا پیروز واقعی می بودم پیروزی که نه می توان اسمش را گذاشت از کارهایی که انجام دادی دفاع کرده باشم . باید در رفتارهایم بیشتر دقت کنم کمک تامل و صبور بودن و بدون احساسات برخورد کردن می تونه خیلی مسائل رو عوض کنه.
دسته بندی ها: 

من و العالم (انگیزه رو باید خودمون بسازیم)

خیلی خوبه که دوستانم مطالب سایتم را دنبال می کنند و این برای هر وبلاگ نویسی مطمئنا جذاب هست که ببینه مطالبش رو می خونند و در موردش نظر می دهند. واقعا نوشتن هم کار سختی هست خیلی سخت باید سعی کنی طوری بنویسی که منظورت رو به درستی بیان کنی ، از طرفی می خواهی برای خودت همه چیز را بنویسی که یادگاری بماند و یه روزی بیایی به این خاطرات بخندی و بگی ببین من اون زمان که این رو نوشتم چه تفکراتی داشتم اما نمی شه واقعا نوشت وقتی با هویت واقعی خودت می نویسی باید خیلی از مسائل رو نادیده بگیری و ننویسی چون که ممکنه خیلی ها از صحبت هایی که می کنی مطالبی که می نویسی برداشت خودشان رو بکنند. دوستی ازم پرسیده بود که چرا توی مطالبی که می نویسی اینقدر خودت را کوچک می کنی تو که با سوادتر از این حرف ها هستی که توی مطالب خودت را جوری جلوه می دی که انگاری هیچی بلد نیستی؟ نمی دانم چه بگویم در جواب این دوست واقعا من یک حرفه ای نیستم من خودم را یک ویرایشگر حرفه ای می دونم در حال حاضر که کاملا مسلط هست از کدهایی که در اختیارش هست ان چیزی رو که می خواهد پیاده سازی کند. اگر بگویم تا به حال هیچ وقت نیاز نشده که یک خط کد بنویسم شاید باور کردنی نباشه یه جورایی عادت کردم به ویرایش ماژول ها و این برای من خیلی بده برای منی که هدف های خیلی بزرگ دارم.

خوب ، بعد از اینکه زمان یک هفته ای رو اعلام کردم خیلی تلاش کردم تا اون زمان را به واقعیت تبدیل کنم اما خوب نشد اون زمان بندی تحقق یابد روز های می گذشت و از زمان بندی عقب بودم در حین این زمان همکاران تولید محتوا در حال ورود محتوا در سایت جدید بودن کار به کندی هرچه تمام تر جلو می رفت طوری بود که واقعا کسل اور شده بود باید توی سایت کلی صفحه ساخته می شد و صفحات دیزاین داده می شد و از همه مهمتر باید خواسته های تیم تولید محتوا را هم اجرا می کردیم. در طول روز بیش از 2-3 ساعت رو فقط با بحث و جدل طی می کردم از شنیدن صحبت هایی در مورد برنامه نویس های قبلی و این که چی شد از شبکه رفتن تا اینکه همکاران از رابطه خوب من با مدیر شبکه برداشت های خودشان را می کردند اینطوری بگم هر موقع می رفتم برای توضیح کار های انجام شده با مدیر شبکه همکارانم می گفتند رفتی زیرآب کی رو بزنی واقعا خسته کننده بود این جمله برایم یادم هست روز اولی که می خواستم برم شبکه با چند تا از دوستانم مشورت می کردم . جالب بود اون ها هم این حرف ها را می زدند مه مواظب باش و... واقعا خسته کننده بود برایم از اینکه بشنوم که تیم طراح قبلی فلان خوبی را داشت و ... روز ها به سختی می گذشت. اواخر اسفند ماه بود که تقریبا کارهای مربوط به سایت رو به اتمام بود.
مدیر شبکه لطف کردن به خاطر تلاش های تیم پاداشی را به همه دادند و این از همه چیز خوشحال کننده تر بود. خوشحال کننده بود از این نظر که می دیدی که شخصی هست که به کاری که انجام می دهی ارزش می دهد و رضایت دارد از کارها و این برای من به شخصه رضایت بخش بود.
برای اینکه بتونم صفحه اول رو درست کنم و سرعت عمل بالایی داشته باشیم از ماژول های دروپال استفاده کردیم در حالی که می شد بدون انها هم کار ها رو جلو برد اما خوب هدف گذاری بر مبنای این گذاشته شده بود که سایت طوری طراحی بشه که هرموقع من از شبکه خواستم برم بعد از رفتنم هیچکس به خاطر نوع طراحی از من بد نگوید و یه خدا خیرش بدهد پشت سرم باشه. اگرچه استفاده از مازول ها هم الان در برخی موارد مشکل زا شده است و تغییر ان هزینه های خاص خودش را دارد.
هر روز که می گذشت مشکلات سایت قدیم شبکه بیشتر نمایان می شد. بازدید سایت بیش از حد تصور تیم قبلی بالا رفته بود احساس می کنم انها هیچ وفت فکر نمی کردن سایت شبکه اینهمه بازدید داشته باشد. طراحی جوری بود که کوچکترین تغییری در سایت باعث می شد سایت افلاین بشود. هسته سایت قدیمی بود و تیم طراح هیچ گونه پشتیبانی از سایت نمی کردند. دروپال 6.19 یک باگ امنیتی داشت و به گفته خود دروپال باید هرچه سریعتر به نسخه 6.20 ارتقا داده می شد. بازدید از سایت هر روز بیشتر و بیشتر می شد. تولید خبر بشتر شده. درخواست ها برای تغییرات در سایت زیاد بود سایت جدید باید با طراحی جدید تمام می شد توی تحریریه العالم اوضاعی اشفته ای بود برای خودش هر روز هم یک کشور به کشور های تظاهرات کننده اضافه می شد خوب شبکه هم می خواست اختصاصی انها را پوشش بدهد. از جا های مختلف گزارش از سایت می خواستند مثلا گزارش اخبار تولیدی در مورد یک کشور خاص. امکان گزارش گیری از سایت خیلی سخت بود به دلیل اینکه از یک دیتابیس برای 4 سایت استفاده شده بود و ... وقتی می خواستی یک کوئری ساده رو روی سایت اجرا نمایی باعث می شد برخی از تیبل ها کرش کند و سایت افلاین می شد. از طرفی فشار شدیدی بود که فلان گزارش باید سریعا تحویل داده شود. اوضاع کاری واقعا سخت بود استرس شدید واقعا اذیت می کرد من رو . خستگی شدید کاری ، کم خوابی های شدید داشتم اما انگیزه داشتم تلاش می کردم می تونم بگم یکی از موارد مهمی که تونستم از این استرس و این موارد دور کنم همین انگیزه بود. این انگیزه رو خودم برای خودم ساخته بودم.
(ادامه دارد)

دسته بندی ها: 

من و العالم (سنجیدن و بیان کردن مسائل)

در مطلب قبلی در مورد مسائل مختلفی صحبت کردم تا اینجا گفتم که برخی رفتارها و مسائل باعث دلسردی می شد و من هم با تلاش مضاعف کارم رو ادامه می دادم خوب تا حدود خیلی خوبی سایت رو بعد از حدود ده روز از زمان شروع به کارم پیش بردم و صفحه اول سایت مطابق با طرح اولیه انجام شده بود.

در پروزه های بزرگی ای که انجام می شود ابتدا گروه گرافیست طرحی را اماده می کنند و گروه برنامه نویس طرح را برروی سایت اعمال می کنند, العالم هم از این قضیه مستثنا نیست وقتی من شروع به کار کردم به من طرح اولیه گرافیکی سایت را دادند و من هم طبق طرح صفحه اول سایت را می ساختم. خیلی دلهره داشتم ازطرفی مسائل بسیار زیادی بود که باعث می شد این نگرانی بیشتر و بیشتر شود .طرح پربود از اعمالی که من نمی دانستم که باید چگونه انها را پیاده سازی کنم مثل اسلاید شو مثل اینکه یک عکس به همراه چندین تیتر در کنار هم باشند مثل اینکه چطور jcarousel استفاده کنم و ... از همه مهتر چطور از ماژول views استفاده کنم که صفحه اول سایت با کوئری های زیاد و درگیر نشدن دیتابیس داون نشود و هزاران مسئله دیگه که قصد دارم به مرور در مورد انها بنویسم فکر کنم یه کتابچه بشه این خاطرات من در این 4 ماه اول در شبکه العالم.

از یک زمانی به بعد به صلاح دید مدیریت شبکه من مستقیما با ایشان در ارتباط بودم و با هم فکری ایشان و تیم برنامه نویس و تیم فنی سایت کار ها پیش می رفت. خوب این قضیه باعث شده بود انگیزه من بیشترو بیشتر بشه برای کار کردن، از طرفی می دیدم حمایت های مدیر شبکه از من رو و این باعث دلگرمی من می شد اما این قضیه اگرچه خوبی هایی  داشت ولی باعث کنکاش های زیادی بین من و دیگران شده بود. مسائل حاشیه ای که اغلب در همجا وجود دارد در سازمان بیشتر و بیشتر به چشم می خورد. قبل از من چندین نفر امده بودند و رفته بودن و همین سیر من رو بنا بر گفته ها طی کردن یعنی کارکردن مستقیم با مدیریت شبکه و بنا به دلایلی رفتن از شبکه خوب الان به همه اونها حق میدهم واقعا کار کردن درشبکه العالم در این شرایط کاری برای یک برنامه نویس که می تونم به جرات بگم می تونه با همین مقدار حقوق پرداختی شبکه به شرکت های دیگر برود و همان مقدار دریافتی را  بیشتر  از آن داشته باشد و این همه شرایط سخت کاری را نداشته باشد این همه استرس کاری و ... نداشته باشد چرا باید بماند خوب روزی طرف می گوید نخواستم اسم و رسم شبکه را می رود. حالا بعد از این همه مدت می فهمم که چرا مدیریت مستقیما با برنامه نویسان سایت کار می کرد. دوست خوبم در این مورد به طور مفصل صحبت کرده است بد نیست اون رو هم بخونید.

  از دیدگاه خودم سایت خیلی خوب داشت جلو می رفت اما خوب با توجه به مشکلات سایت قبلی مدیریت از تیم می خواست که کار ها سریعتر از این پیش برود و هرچه سریعتر کارها پیش برود . از اون زمان با درخواستم مبنی بر کمک دوستان فنی سایت و اقای محمد خانی موافقت شد و قرار شد بنده برخی از کارهای سایت را تقسیم کنم و هرکسی بخشی از کار را پیش ببرد. خیلی سخت بود این کار چون که باید در حین انجام کار اموزش هم می دادم و کار های خودم رو جلو می برم برنامه ام این بود که کارهای اولیه و زیربنایی راانجام بدم و ساخت قسمت های بقیه را به تیم بسپارم عملا شده بودم راهبر تیمی که نه شناخت کافی از انها داشم و نمی دانستم که این افراد چقدر توانایی دارند و می توانند کمکم کنند و می تونم بگم عدم شناخت کافی نسبت به همکارانام باعث برخی مسائل شد که حتی تا به الان هم ادامه دارد این مسائل.

به شخصه با دروپال کار کرده بودم می دانستم چگونه می شود یک قالب طراحی کرد و چگونه از امکانات ابتدایی استفاده کرد اطلاعات کافی در مورد طراحی یک سایت با سیستم مدیریت محتوای دروپال را داشتم ولی خوب در سایت العالم نیازهای زیادی وجود داشت مثل اسلاید شو یی که داشت و من خوب تا به اون موقع با اسلاید شو ها کار نکردم بهتر بگم با مازول views  کار نکرده بودم و شناخت کافی از امکاناتی که ،این ماژول به کاربر می دهد نداشتم فقط اطلاعات کمی همانقدر که در کتابم نوشته شده را داشتم. نیاز شدیدی وجود داشت که خودم را با امکانات دروپال بیشتر اشنا کنم. یادم هست که حتی با ماژول panels  کار نکرده بودم و از دوستم شنیدم که این ماژول دقیقا چکار می کند یادم هست وقتی با امیر بحث می کردم در مورد این مازول اون می گفت خیلی باحال هست و می شه صفحه رو تقسیم بندی کرد و ... من اصرار داشتم این ماژول بیهوده هست و چه نیازی هست وقتی می شه با ساختن صفحات مختلف و نوشتن کد صفحه را تقسیم بندی کرد بیاییم از ماژول بسیار سنگین به نام panel استفاده کرد.

بعد از چند روز که شناختم نسبت به اعضای تیم بیشتر شد. روال کلی سایت را تغییر دادم من بنا را بر استفاده حداقلی از مازول ها گذاشته بودم و اعتقاد داشتم هرکاری که می توان با کد انجام داد را انجام داد و مازول ها را دخیل نکرد.

بنا را بر استفاده از مازول ها کردم چون تیم با برنامه نویسی اشنا نبودن و خود من هم با اطلاعات کمی که در مورد برنامه نویسی php داشتم کمی دودل بودم خوب من با کدنویسی قالب برای دروپال اشنا بودم و شک داشتم که وسط کار مشکل برنخورم بنابراین لازم شد که از panel استفاده بشه . هیچ اطلاعاتی در مورد پنل نداشتم حدودا یکروز وقت گذاشتم و با پنل کار کردم و توانستم بفهمم چطور از این مازول می توان استفاده کرد.

مسلما در ساعاتی که درشبکه بودم نمی توانستم مطالعه داشته باشم از طرفی هم قول داده بودم تا دیر وقت و تا زمانی که کشش دارم در شبکه باشم وکارها را ادامه بدهم تنها فرصت برای مطالعه، زمانی بود که در منزل بودم .زمانی که هم به خانه می امدم تقریبا ساعت 10.30 - 11 شب بود خیلی سخت بود برام ،بیدار بودم و مطالعه کردن و کار کردن با ماژول های مختلف می بایست کار می کردم و تقریبا هر شب  تا 2 شب بیدار بودم و مطالعه می کردم، تا وقتی فردا به شبکه می روم بتوانم کارها رو جلو ببرم از طرفی قول داده بودم و از همه مهمتر حالا باید چنیدن نفر را هم راهنمایی می کردم و به اونها کمک می کردم تا کارهای سایت رو جلو ببرند.

خیلی سخت بود واقعا سخت بود کار کردن در اون شرایط کاری از همه طرف بر رویم فشار بود از مدیر شبکه تا مدیر فناوری اطلاعات تا مسئول برنامه نویسان و بچه های فنی سایت شبکه و از همه مهمتر خانواده .یادم هست بار ها و بارها از طرف دوستانم متهم می شدم به اینکه تو رفتی العالم خودتو می گیری و از اینجور حرف ها همه این ها به کنار دانشگاه هم به اون باید اضافه کرد. دقدقه حذف نکردن استاد ها و رفتن به دانشگاه و ...

الان داشتم یکبار دیگه متن بالا را می خوندم پیش خودم گفتم که یکی ندونه فکر می کنه من یه ادم بی سواد بودم که رفتم به شبکه و هیچی از دروپال و طراحی نمی دونستم ولی باید بگم قبل از اینکه من به شبکه العالم بروم حدود 100 سایت طراحی کرده بودم و اکثر اون ها را با جوملا و وردپرس و HTML  طراحی کرده بودم و از سال 82 با طراحی قالب برای وبلاگ هام کار طراحی شروع کرده بودم . بیس اولیه کار را داشتم و خیلی از نکات طراحی را می دانستم و همه اینها در کنار هم باعث شد من بتونم سایت شبکه العالم را طراحی کنم و ادامه بدم. 

هر شخصی لازم هست از یه جایی کارش رو به صورت حرفه ای ادامه بده و العالم به من کمک کرد و از من خواست و من هم با قرار گرفتن در مسیر این رودخانه پر تلاطم تونستم خودم رو از با این مسیر وفق دهم و راهم رو ادامه بدهم. کم کم اون اعتماد اولیه به من و اینکه من می توانم سایت شبکه را راه اندازی کنم شکل گرفته بود و تقریبا همه به این نتیجه رسیده بودن که کار رو می تونم انجام بدهم رسیده بودن.

یک کارم شده بود پیدا کردن ماژول برای سایت و خوندن راهنمای اون و گشتن در اینترنت برای استفاده صحیح از اون ماژول . تقریبا این روال های کاری روزانه من روتین شده بود . در این بین هم بار ها شد که می خواستم از شبکه برم  اما وقتی به هدفم فکر می کردم و ارمان ها و تلاش روزهای گذشته باعث می شد که با قدرتی مضاعف تر کارم رو دنبال کنم. تقریبا 15  روز از اسفند ماه گذشته بود که مدیر شبکه به اتاق ما امد و از من خواست زمان بندی بدهم و من هم همان لحظه به او گفتم که یک هفته دیگه کار تمام می شود وقتی سرم را بالا بردم با قیافه بهت زده همکارام مواجه شدم. یک لحظه احساس بدی کردم نمی دانستم این حرفی که زدم خوب بوده یا بد ابتدا احساس کردم زمانم خیلی زیاد هست و باید کمتر می گفتم. خوب من اون لحظه وقتی به کلیات کاری  که انجام شده بود نگاه می کردم و با توجه به این که همه شبکه و بخش ای تی بسیج شده بودند برای همکاری با من فکر می کردم همکاران هم مثل من کار خواهند کرد و ادامه خواهند داد ولی این حرف من یکی از بزرگترین اشتباهات من در شبکه بود چونکه فکر می کردم همه مثل خودم انگیزه داردند و کار می کنند ولی اینطور نبود ... (ادامه دارد)

دسته بندی ها: 

من و العالم (بخواهیم و تلاش کنیم)

اگر سایتی را دیدید که از نظر شما و خیلی های دیگه سایت خیلی خوبی از کار در آمده مطمئن باشید. اون کار حاصل تلاش و زحمات یک گروه می باشد. اگر چه نمی توانم کتمان کنم که می شود یک پروژه ای رو به نحو احسن انجام داد و به تنهایی هم اون را به پایان رساند ولی این کار خیلی سخته.

از پروژه ای می خواهم صحبت کنم که حاصل 3 ماه تلاش شبانه روزی یک تیم می باشد تیمی که توانست یک سایت را با حجم بالای کاری به خوبی هدایت کند.

اواخر بهمن ماه سال 89 بود که به شبکه العالم برای همکاری دعوت شدم . ظاهرا دوستان در شبکه از طریق کتاب اموزش دروپال توانسته بودن ادرس سایت من را ببیند و از بنده برای همکاری دعوت کنم.
یادم هست وقتی تماس گرفتند باهام خیلی خوشحال بودم اول باور نمی کردم فکر می کردم خالی بندی هست و شخصی می خواهد من را سرکار بزاره اما من باور داشتم مطمئن بودم دروغ نیست.
از اینکه بالاخره داره حاصل این همه تلاش ها با پیوستن به یک جایی که آرزویش را داشتم در آنجا مشغول به کار بشم داره به ثمر می شینه خوشحال بودم .
کسی که با من تماس گرفته بود شخصی به نام فراهانی بود . یادم هست اون روزی که برای مصاحبه می خواستم برم یادم رفته بود شماره تماس و آدرس را بردارم. راه افتادم برم به شبکه ظهر بود ساعت 12 بود رسیده بودم به شبکه. داخل سازمان که شدم کلی گشتم تا شبکه را پیدا کنم
توی اون هوای بسیار سرد اواخر بهمن ماه خیلی سخت بود. به داخل شبکه که رسیدم از هرکی می پرسیدم اقای فراهانی می شناسید می گفت نه دیگر داشت باورم می شد که سره کار هستم و توسط یکی از دوستانم در صدا و سیما سر کارم گذشتند . هیچ تلفنی هم نداشتم تماس بگیرم.
کلی طبقات را زیرو رو کردم تا بالاخره به واحد ای تی رفتم. با کلی اعتماد به نفس بعد از کلی پیاده روی ،خسته بودم. درب را زدم و داخل شدم درب را که باز کردم کلی نا امید شدم از محیط اتاق مدیریت فناوری اطلاعات شبکه العالم با یک اتاقی بسیار شلوغ و و پر از سیم و تلویزیون و کامپیوتر ،مواجه بودم با اشخاصی که باهم در حال صحبت بودم. مدیر ای تی داشت ناهار می خوردخودم رو معرفی کردم و گفتم با اقای فراهانی قرار مصاحبه داشتم مدیر ای تی من را به آقای محمد خانی کمی ان طرف تر در کنار میز معرفی کرد و ایشون چندین سوال در مورد کارهای گذشته و پروژه هایی که قبلا انجام داده بودم سوال کرد و من هم با کلی اعتماد به نفس صحبت کردم و جواب می دادم.

خیلی سعی می کردم ادب را رعایت کنم و کلا شخصی جنتلمن باشم. واقعا از اینکه در شبکه العالم بودم خوشحال بودم
کلی از اینکه خوشحالم از اینکه بتونم در شبکه بین المللی العالم کار کنم و به نظام جمهوری اسلامی کمک کنم و ... صحبت کردم. برخی مواقع همکارام به خاطر این نوع صحبت کردم هام در اون روز، من رو مسخره می کنند. ولی از تمام وجود افتخار می کنم در چنین شبکه ای کار می کنم. قرار شد از تاریخ 15 بهمن ماه ،من بعد از امتحانات دانشگاه بروم در شبکه مشغول بشوم.
در اولین روز های کاریم با برخوردی مواجه شدم که اصلا برایم قابل درک نبود . می دیدم شخصی بر سر شخصی دیگر برای مسائل سایت کنکاش دارند به طوری که اشک رو می شد بر روی چشمان شخص دیگر دید که بعدش فهمیدم که اون شخص مدیر شبکه بود که مدیر ای تی کنکاش داشتند برایم جالب بود که مدیر شبکه به داخل اتاق امد و کمی غرولند کرد به خاطر مسائل سایت بر سر برنامه نویس شبکه .
به شخصه به مدیر شبکه حق می دم الان وقتی می بینم او با شرایط بحرانی دولت های عرب و ... سایتی داشت که عملا هیچ به دردی نمی خورد به خاطر اینکه همش مشکل داشت و در طول روز ساعات زیادی دردسترس نبود. برخی روز ها در بین امتحانات به شبکه می رفتم و برخی مسائل رو جویا می شدم یک روز بعد از اینکه امتحانم تموم شده بود شخصی از شبکه تماس گرفت که یک مشکل دارند و من هم سعی کردم مشکل رو تلفنی حل کنم اما متاسفانه نشد و بعد از امتحان به شبکه رفتم و در یک زمان خیلی کم مشکل رو حل کردم مشکلی که ناشی از اطمینان نکردن مدیر ای تی به نیرو های فنی وب سایت بود و بندگان خدا به خاطر نداشتن سطح دسترسی نتوانستند مشکل را حل کنند.
کد های سایت قبلی در اختیار من قرار گرفت و توانستم کدهای سایت را ببینم و بررسی کنم ولی من که بلد نبودم برنامه نویس اون هم php اگرچه تا حدودی می فهمیدم اما خوب به هر حال تاحالا کد نویس نکرده بودم بیشر خودم رو یک طراح اینترفیس می دونستم و روزی هم که به شبکه رفتم توضیح دادم که من برنامه نویسی بلد نیستم ولی تلاش می کنم خیلی سریع یاد بگیرم.
اولین بار که ماژول های سایت قبلی شبکه را بررسی کردم برایم جالب بود که شخص برنامه نویس کدهای ماژول رو با برنامه زند ،کد کرده بود و نمی شد هیچ تغییری داد. خیلی تلاش کردم چند ماژول به سایت اضافه ویا تغییر بدم اما نشد. برنامه نویس قبلی با جرات می تونم بگم یک سایت راه انداخته بود که فقط کسب درامد داشته باشد از اون .کوچکترین تغییر در سایت باعث می شد سایت از دسترس خارج بشه به یاد داشته باشیم هرکاری انجام می دیم کاری کنیم که همیشه پشت سرمون عاقبت به خیری باشه . سایتی که می دیدم و می شنیدم بیش از 9 ماه توسعه اون طول کشیده و کلی هم مشکل داشت برایم جالب بود که برای کوچکترین کاری شاید 1 ساعت هم وقت نمی گرفته بیش از یک هفته زمان اجرایی شرکت قبلی به شبکه می داده.
تقریبا یک هفته گذشته بود از وردم به شبکه . من برای کاری دیگر به شبکه رفته بودم برای طراحی سایت دیگری وقرار نبود من سایت اصلی رو انجام بدهم. تقریبا هر روز کار شده بود تغییر در سایت قبلی و حل مشکلات دروپالی سایت و اصلا نمی رسیدم کار سایتی که به من محول شده بود رو به پیش ببرم. یک روز به مدیر ای تی گفتم اجازه بدید من سایت شبکه رو انجام درست کنم از اول و من می تونم این کارو بکنم او به من اعتماد نداشت ولی من اصرار می کردم. با مسئول گروه برنامه نویس ها آقای محمدخانی صحبت کردم و او را راضی کردم که من انجام میدم و من می تونم، دلهره داشتم می ترسیدم از اینکه حرفی که زده بودم نتونم پاسخگو باشم. پیش خودم می گفتم من حتی مسائل کوچک رو در سایت صحیفه نتونستم حل کنم .ولی با اعتماد به نفس زیاد گفتم من می تونم و تلاشم رو می کنم خوب به هر حال پیش خودم می گفتم که سایت قبلی که دروپال هستش، اگر به مشکلی بر بخورم از کدهای اون استفاده می کنم. روز سوم اسفند ماه بود که سایت رو شروع کردم به طور جدی کار می کردم اما در حین کار میدیدم با توجه به قول و قراری که با مدیر ای تی و اقای محمد خانی گذاشته بودیم اما هنوز شرکت ها و اشخاصی می امدند برای انجام سایت.
اولین پروژه بزرگ سایت دروپالی من بود قبلا سایت خود را با دروپال درست کرده بودم و یک سایت دیگه هم برای فروشگاهی با دروپال ساخته بودم که نیمه تمام بود اون روز ها چند جای دیگه هم مثل بانک و یک شرکت خصوصی دیگه هم درخواست همکاری داشتم ولی برای من شبکه العالم مهمتر بود با وجود اینکه در امدم ،در بانک بیشتر بود اما هدف خودم رو مشخص کرده بودم . من باکلی ذوق و شوق کار و جلو می بردم اما هر روز که می گذشت وقتی می دیدم هنوز به من اطمینان ندارند دل سرد می شدم اما من کارم رو پیش می بردم ... (ادامه دارد)

دسته بندی ها: 

یک فصل جدیدی از زندگی کاری

خیلی وقتها به خودم می گویم پسر تو چرا اینقدر دل گنده ای خیلی کار ها رو متقبل می شی که برای اون کار باید زحمت بیشتری رو بکشی، وقت بیشتری رو بزاری ، تو با این کاری که انجام می دهی باید مسئولیت پذیر تر بشی زمان بیشتری رو برای یکسری کار های دیگه بزاری که اصلا شاید اولویت الان نباشه . شاید این روزها بیش از هر چیزی نیاز هست که دوستانم کمکم کنن تا بتوانم با کمک اونها به برخی موارد برسم. تو تجربیات گذشته ام همیشه اینگونه بوده که با همکاری و همیاری دوستان تونستم به موفقیت هایی برسم. من به شخصه تمام تلاشم را خواهم کرد که بتوانم موفق و سربلند باشم. مطمئنم خدا هم که همیشه ، تنها پناهم بوده در این مقطع زمانی هم کمکم خواهد کرد.
دسته بندی ها: 

دوره های آموزش سیستم های مدیریت محتوا

چند وقتی هست که به فکر تشکیل یکسری دوره های آموزش سیستم های مدیریت محتوای وردپرس جوملا و دروپال را دارم . متاسفانه مشکل بزرگ کلاس و مکان آموزش هست که نتوانستم پیدا کنم. اگر شما دوست عزیز آموزشگاهی دارید که می توان در آن مکان دوره های آموزشی را برگزار کرد خوشحال می شوم با بنده در تماس باشید. امید وارم بتونم در تابستان این دوره های را آغاز کنم
دسته بندی ها: